labbayke ya hosein

ساخت وبلاگ

آخرین مطالب

امکانات وب

اشعار ماه محرم - عصر عاشورا - یاسر مسافر   آنجا که اشک پای غمت پا گرفت و بعد... بغضی میان سینه من جا گرفت و بعد...   وقتی که ذوالجناح بدون تو بازگشت این دخترت بهانه بابا گرفت و بعد ...   ابری سیاه بر سر راهم نشسته بود ابری که روی صورت من را گرفت و بعد   انگار صدای مادری دلخسته می رسید آری صدای گریه ی زهرا گرفت و بعد   همراه آن صدا تمامیِّ کودکان ذکر محمدا و خدایا گرفت و بعد   هر کس که زنده بود از اهل خیام تو مویه کنان شد و ره صحرا گرفت و بعد   دور از نگاه علمدار لشگرت آتش به خیمه های تو بالا گرفت و بعد   ((پس بر سنان کنند سری را که جبرئیل شوید غبار گیسویش از آب سلسبیل labbayke ya hosein...ادامه مطلب
ما را در سایت labbayke ya hosein دنبال می کنید

برچسب : عصر عاشورا,عصر عاشورا چه اتفاقی افتاد,عصر عاشورا چه گذشت,عصر عاشوراء,عصر عاشورا شعر,عصر عاشورا فرشچيان,عصر عاشورا محمود فرشچیان,عصر عاشورا در کربلا,عصر عاشورا روضه,عکس عصر عاشورا, نویسنده : dzaaaaahra807 بازدید : 16 تاريخ : يکشنبه 25 مهر 1395 ساعت: 13:39